«اندوه که از حد بگذرد جایش را میدهد به یک بیاعتنایی مزمن. دیگر مهم نیست بودن یا نبودن، دوست داشتن یا نداشتن. آنچه اهمیت دارد یک کشتار رخوتناک حسی است که دیگر تو را به واکنش نمیکشاند و در آن لحظه در سکوت فقط نگاه میکنی و نگاه میکنی.»
صادق هدایت
در یک شبکه اجتماعی این متن از صادق هدایت را خواندم و به فکر فرو رفتم.
از یک جایی به بعد دیگر قیمت دلار مهم نبود.
قیمت خودرو از جایی به بعد انقدر زیاد شد که دیگر برای قشر بزرگی از مردم اهمیتی نداشت چه ۲ میلیارد چه ۱۰۰ میلیارد تومان وقتی نمیتوانستی به آن مبالغ نزدیک هم شوی چه تفاوتی داشت؟!
بی اعتنایی مزمن معلول اندوه فراوان است و یا فاصله گرفتن بسیار از آمال و آرزو ها جایی که امید برای همیشه می رود و مرثیه ای برای یک رویا خوانده میشود.
برای من پس از رفتن او بود که این بی اعتنایی رخ داد
پس از او دیگر حسی نبود که مرا بر انگیزد و چیزی نبود که بخواهم برایش بجنگم
شاید در ابتدا مقداری تلاش و امید هم برای برگشتنش هم برای فراموش کردنش توامان داشتم اما حالا پس از مدتی میبینم آن گونه که محمدرضا می گوید آن چه آن را به اشتباه روح می نامیم در من مرد و جسمم هنوز به زندگی ادامه می دهد …