مکالمه جالبی با یکی از دوستانم داشتم یک جایی از مکالمه به من گفت : در مورد تو با همه حرف زدم غیر از تو با خودم گفتم چرا با خودت حرف نزنم تویی تمام ماجرا تویی تمام حرف ها چقدر حرفش به دلم نشست. ما یک خانه ای داشتیم رو به روی یک […]
مکالمه جالبی با یکی از دوستانم داشتم یک جایی از مکالمه به من گفت : در مورد تو با همه حرف زدم غیر از تو با خودم گفتم چرا با خودت حرف نزنم تویی تمام ماجرا تویی تمام حرف ها چقدر حرفش به دلم نشست. ما یک خانه ای داشتیم رو به روی یک […]
در طول ۲۳ سالی که گذرانده ام تا به امروز نشده است که فردی به من بدی کند و آن فرد را نبخشم ! شاید مورد عجیبی باشد اما دلیلم آن را منطقی می کند. در بدترین بدی هایی که به من صورت گرفته پس از فرو نشستن خشمم با خود فکر کرده ام که […]
هیچ وقت فراموش نمی کنم مکالمه ای را که با دوستم داشتم. شب بود و در حال بالا رفتن از کوه صفه بودیم.در مورد مسائل مختلفی صحبت کردیم،در قسمتی از کوه برای رفع خستگی نشستیم و بحث در مورد دنیا و آدم ها شد. من میگفتم که دنیا را جای زیبا و روشنی میبینم. آدم […]
متن زیر قسمتی از گفت و گوی من با امیرحسین یکی از دوستانم هست. (طبیعی هست که لحن خودمانی دارد) از طرفی تصمیم گرفتم دسته بندی چت ها در این بلاگ رو ایجاد کنم. از اونجایی که امروزه بسیاری از صحبت های ما در بستر همین چت صورت میگیره اگر در آینده نیاز داشتم متنی از […]
پذیرش کلید آرامش داشتم برای برادرم توضیح میدادم که مشکل فعلی زندگی اش در تضادی هست که بین واقعیت و پذیرشش دارد هست. به نظر من در صورت که واقعیت موجود در اطرافتان و مسائل پیش رو را بپذیرید زندگی آرام تر و با ثبات تری را تجربه می کنید . ضمن این که در […]
اردیبهشت ماه بود ، کلاس یازدهم بودم. استاد فیزیکمان آقای اسکندری کلاس ساعت آخر خودش را تمام کرد و موقع خداحافظی بود که باران بسیار زیبایی شروه به باریدن کرد. مدرسه من به کوه صفه در اصفهان خیلی نزدیک بود تقریبا پای کوه بود. طوری که به رسم هر ساله یک روز در اولین هفته […]
آدمیزاد تغییر می کند هر سال هر ماه هر روز هر دقیقه و هر ثانیه که میگذرد،تو تغییر میکنی. داده جدید به دست می آوری فکر میکنی تصمیم میگری حرکت میکنی و دیگر همان آدم سابق نیستی . یک اتفاق مجدد برایت می افتد ولی جور دیگری پاسخ میدهی واکنش نشان میدهی. به چیز های […]